عکس+ادامه مطلب اضافه شد
داره نم نمک بارون میاد:) اونجا که رفتیم خارج شهر الویه ی مامان پز آقای کتاب فروش داره سر قیمت کتابا با مامانش چونه میزنه قیمت کتابا: سیصد و هزار! بیست و هزار!! سیصدوبیست و هزاررررر!!!! عینک بابایی رو زده رفته تو آینه خودشو نیگاه میکنه دوربین مخفی رفت سراغش:D یهو میگه ا تو کی اومدی؟؟؟ رفتیم خونه همکارم یه لاکپشت داشتن پویا شدیدا باهاش بازی میکرد وقتی که موزه تعطیلههههههه ...
نویسنده :
مامانی
11:48